اسلام، انقلابی بوده و هست و خواهد بود؛ و تقیه نیز جزئی از روش انقلابی اسلام است.
بررسی عنوان بالا که شکل یک سؤال را به خود میگیرد و یافتن پاسخ آن نیازمند این است که قبلاً به دو موضوع توجه کنیم:
۱ـ نیاز و کشش انسان به زندگی جمعی ـ برخلاف آنچه بعضی فکر میکنند ـ نه از این نظر است که انسان در دل اجتماع بهتر میتواند از مواهب زندگی بهرهمند شود و با دشمنان حیات خود بجنگد، بلکه بخاطر آن است که یک انسان منهای اجتماع «هیچ» است و با اجتماع «همه چیز».
او بدون زندگی جمعی «صفر» است و با آن «بی نهایت».
او در شکل «فردی» موجودی است ضعیف و ناتوان، جاهل و نادان، عقب افتاده، و شکست خورده، و در شکل «جمعی» موجودی است دانا و هوشمند، غنی و پرمایه، پیروز و برومند.
تمام پیشرفتهای علمی و صنعتی که چهرهی دنیا را دگرگون ساخته تنها محصول بخشی از همکاری انسانها و به تعبیر دیگر نتیجهی یک همکاری کاملاً محدود در زندگی گروهی و در سطح پایین است.
و هرگاه مردم جهان برای زندگی گروهی در تمام سطوح آماده شوند، در حقیقت آن روز هیچ شکل، ناهنجاری، تضاد و نگرانی، در زندگی انسانها باقی نخواهد ماند.
در دنیای کنونی که ترکیبی از زشتیها و زیباییها، پیروزیها و شکستها، کامیابیها و ناکامیها است، هر چه زیبایی و پیروزی و خوشبختی است نتیجهی همکاریهای جمعی است، و هر چه بدبختی و شکست و زشتی است نتیجهی فردگرایی و جدا کردن حساب گروهها از یکدیگر است؛ و تنها در این زمینه است که مفاهیمی چون استعمار و بهرهکشی و استثمار، و پیآمدهای آنها از قبیل جنگ و خونریزی و ناامنی و پایمال شدن بدیهیترین حقوق بشر شکل میگیرد.
به همین دلیل، آن کسی که گمان میکند میتواند در میان یک ملت بدبخت، خوشبخت زندگی کند، و یا از آن بالاتر، پایهی خوشبختی خود را بر اساس بدبختی دیگران بگذارد، سخت در اشتباه است.
در آیاتی که اشاره به قیام مهدی ـ یعنی اوج تکامل جامعهی انسانی در تمام زمینهها ـ شده، میخوانیم:
وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.[1]
و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.
اشاره به اینکه استقرار عدالت پایدار در سراسر جهان، بدون خارج شدن حکومت از دست فرد یا افراد، و استقرار آن در دست تودهها که از آن تعبیر به «مستضعفین» (اکثریت قاطع گرفتار در بند) شده، ممکن نیست.
باید توجه به آنچه در بالا در زمینهی بافت جامعهی انسانی گفته شد درک این حقیقت آسان است که تمام تاکتیکهای مفید و مؤثر در یک جامعه، آنگاه روح خود را حفظ خواهد کرد که از شکل فردی درآید، و در شکل جمعی ظاهر گردد، و «تقیه» از این قانون مستثنا نیست.
یعنی «تقیه» تنها به صورت «کتمان عقیده و موضع یک فرد» نقشی ندارد، بلکه باید به عنوان یک برنامهی گروهی سازمان یافته و تحت نظر رهبر و در موارد حساب شده انجام پذیرد، تا نتایج و فلسفهها و آثاری را که در گذشته شرح دادیم به همراه داشته باشد.
۲ـ تمام مطالعات تاریخی و اجتماعی و عقیدتی نشان میدهد که اسلام به صورت یک مکتب انقلابی ظاهر شد، و برای بقای خود لازم است همچنان انقلابی بماند، یعنی انقلابی بوده، و هست، و خواهد بود؛ به طوری که اگر روح انقلابی را از اسلام بگیریم نه تنها اصالت، بلکه محتوای خود را نیز از دست خواهد داد.
نه فقط مسألهی جهاد (جهاد در تمام زمینهها: در برابر جهل و فقر و ظلم و فساد و هرگونه دشمن) و امر به معروف و نهی از منکر؛ تولی و تبری؛ حب فی الله و بغض فی الله؛ یار مظلومان و دشمن ظالمان بودن؛ نشان میدهد که اسلام از روح انقلابی ویژهای برخوردار است، بلکه عبادات اسلامی فردی که از شکل عبادت راهبان درون صومعهها و زوایای غارها درآمده، و به صورت نماز جماعت؛ یا نماز جمعه؛ یا کنگرهی عظیم اسلامی حج عرضه شده، روشنگر انقلابی بودن اسلام است.
اسلام، با توجه به تاریخ و چگونگی پیدایشاش، با «لا» که نشانهی انقلابی بودن است شروع شده، و با قیامی پیگیر بر ضد تمام «بتها» و تمام معبودهای ساختگی اعم از فکری و انسانی و سنگی و چوبی، به اوج خود رسید؛ و تمامی ریشههای آنها را همین قیچی «لا» برید و از میان برد.
اکنون میرسیم به اصل بحث که در یک چنین مکتب انقلابی، و با توجه به لزوم کوششها در شکل جمعی، «تقیه» چه نقشی میتواند داشته باشد؟
ممکن است در ابتدا چنین تصور شود که: یک مکتب انقلابی ـ همچون اسلام ـ باید صریح، گویا، افشاگر، و پرخروش باشد، «تقیه» و پنهانکاری نمیتواند در آن نقشی به عهده گیرد.
اما توجه به بحثهای گذشته و تعبیرات خاصی که در روایات تقیه آمده بود، پاسخ این سؤال را به ما میدهد که تقیه در واقع یکی از برنامههای انقلابی و در مسیر پیشبرد هدفهای انقلاب است؛ زیرا یک مکتب انقلابی ریشهدار و حساب شده به دو چیز نیازمند است:
و به تعبیر دیگر، از یک سو باید نیروهایی را که وجودشان برای پیشبرد اهداف انقلابی ضروری است حفظ کند، و از تلف شدن بیدلیل آنها جلوگیری نماید، و از سوی دیگر برنامهها و نقشهها و طرحها را از دستیابی دشمن محفوظ دارد.
در قسمت اول، تقیه ایجاب میکند:
در آنجا که آفتابی شدن افراد، با عقاید ویژهشان نه تنها فایدهای ندارد بلکه به قیمت جان آنها تمام میشود، در پردهی استتار باقی بمانند و با پوشش تقیه از چشم دشمن مکتوم و مستور باشند و برای ضربهی نهایی آماده شوند.
در اینگونه موارد، تقیه سپری است که جلو ضایعات انسانی را میگیرد، و نیروهای فعال و پویا و متحرک را برای موقع لزوم ذخیره میکند.
و در قسمت دوم، تقیه همچون صندوق آهنین، حفظ اسناد برای نگهداری اسرار طرحها و نقشههای انقلابی است؛ همان طرحهایی که افشای آنها مساوی است یا بیاثر شدن آنها، که شرح آن را در بحثهای گذشته دادیم.
بنابراین، آنها که گمان میبرند تقیه با روح انقلابی اسلام تضاد دارد، یا مفهوم تقیه را نمیدانند و یا انقلاب را به معنای یک انقلاب سطحی و فاقد نقشه و تاکتیک، تفسیر میکنند.
ولی به هر حال ـ همانگونه که در آغاز این بحث هم اشاره کردیم ـ تأثیر گسترده و عمیق و چشمگیر «تقیه» در صورتی است که نه به عنوان یک اقدام فردی بلکه به صورت یک تاکتیک جمعی و تحت رهبری، از آن استفاده شود.
و با توجه به این حقیقت، نکتهی دیگری نیز روشن میشود و آن اینکه:
چه بسا موقعیت ایجاب میکند که در یک تشکیلات انقلابی حساب شده، گروهی «افشاگر» سازمان یافته باشند، تا هدفهای آن مکتب را تشریح کنند و به گوش همگان برسانند، هر چند این افشاگری توأم با ناملایمات یا خطراتی باشد، و گروهی دیگر در پشت جبهه ـ با استفاده از روش تقیه ـ ذخیره برای روزهای حساس گردند. ولی با نهایت دقت باید توجه داشت که قرار گرفتن در میان یکی از این دو گروه بسته به میل اشخاص و افراد نیست، بلکه موقعیت افراد و ظروف و امکانات هر کس صف او را مشخص میسازد؛ و گاه اوضاع ایجاب میکند که این دو گروه جا به جا شوند و تغییر موضع دهند!
در آخرین جملهی این بحث بار دیگر این حقیقت را تکرار میکنم که:
«تقیه» یک نوع درگیری و مجاهدهی سری است نه محافظه کاری و ترس و فرار از زیر بار مسئولیتها، و آنها که غیر از این فکر میکنند به مفهوم واقعی این برنامهی اسلامی نرسیدهاند.
پایان
1- نیاز و کشش انسان به زندگی جمعی به چه خاطر است؟
2- چه زمانی تمام تاکتیکهای مفید و مؤثر در یک جامعه، روح خود را حفظ خواهد کرد؟
3- تأثیر گسترده و عمیق و چشمگیر «تقیه» در چه صورتی است؟
[1]. سورهی قصص، آیهی ۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت